نتایج جستجوی عبارت «حسین فرهنگ لای‌گردو داراب ۱۳۶۲/۱۲/۱۲» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهید سید رضا اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای سوی معبودچه خوش‌خرم‌وخندان‌شده ای مرحبا بر تو ای سید پاکیزه خصال ای نمودار وفا و ادب و خلق وکمال نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آفرین ای پسرم خوب ببار آمده ای در ره دوست عجب سینه سپار آمده نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای ای رضا سید مظلوم فداکار جوان تا کنی چهره اسلام گرانمایه عیان نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آتش کینه اگر دشمن نا...
شهدا سال 65 -از دست نوشته های شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
اگر روزی بر کنار قبرم ای دوست و ای مادر! رسیدی، بر تن صد چاک و خونین من نظر کن و با این نظر بدان که جز خدا نخواستم. در جای دیگر، از فراق مولایش حسین(ع) می‌گوید: آنکس که همه جان بفدایش می‌نمایند آن حسین(ع) مظلوم کجاست؟ کجاست؟ ای حسین(ع) من! نورعین من، کجائی؟ کجائی؟ جانم به فدایت، ای آبروی اسلام و قرآن! کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟ خطاب به مادر می‌گوید: مادر، زندگی‌ام برای توست، وجودم از توست، مادر نمی‌توانم با زبانم...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن می‌رسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و می‌پرسد: جواد قمقمه‌ات آب دارد؟ جواد در پاسخ می‌گوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او می‌پرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب می‌دهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه می‌شود و موقعی که...
شهدا سال 60 -وصیتنامه شهید رضا شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به مادر و برادران بزرگوارم، مادرجان مرا ببخش که به حرف شما گوش نکردم. درست است که شما دلتان برای فرزندتان می‌سوزد، درست است. این هم راه حسین(ع) است و من را ببخشید. این کار کوچک من بود که وصیتنامه خودم را بنویسم. من از شما می خواهم که اگر شهید شدم برای من گریه نکنید و شما خوشحال باشید که پسری را در راه حسین(ع) داده‌اید. مادرجان و پدرجان خون من از برادران دیگرم...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید شکرالله احسانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
پانزدهم مهرماه ۱۳۴۳ در بخش کوهستان شکروئیه داراب، کودکی چشم به جهان گشود که صلابت و سرافرازی کوه‌ها را در وجود خود داشت. خانواده مؤمن و متدین او به شکرانه اینکه خداوند بر آن‌ها منت گذاشته و چنین نعمتی را ارزانی داشته، نام او را شکرالله نهادند. در محیطی مملو از یاد خدا و فضای توحیدی کوهستان، به تربیت وی همت گماشتند. با کمک پدر و مادر دوره دبستان را تا سال سوم، در میان عشایر غیور استان...
شعر
دانشنامه دفاع مقدس »
ای شهیدان ای پیشتاز عرصهها در ره اسلام جان کـردی فــدا ای بجان بنشیده فـــرمان خدا برجهان از حق رساندی این ندا ای خدا ما عاشق ثـــاراللهیم جان بکف ما پیرو روح اللهیم عالمی مبهوت در فرهنگ تو پشت اهریمن شکست از جنگ تو جز‌شهیدان نیست‌کس همسنگ‌ تـو تـا نـــمـودی عــــزم فتـح کربلا ای خدا ما عاشق ثـــاراللهیم جان بکف ما پیرو روح اللهیم سرخ رو در محضر داور تویی مجــری فــرمــا ن پیغمبر تــویی سـرفراز عرصـه محشـرتویی گفته ای هیهــــات من الذله را ای...
شهدا سال 59 -شهادت نامه شهید سید محمد محسن موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است، تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن می‌فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه؛ بیاموزد که شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است. انتخابی که در آن مجاهد، با قربانی شدن خویش در آستانه معبد آزادی و در آب عشق پیروز می‌شود و حسین(ع) وارث آدم، که به بنی‌آدم چگونه زیستن آموخت، اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید هادی دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد هادي دميري »
بسم الله الرحمن الرحیم ای امت شهیدپرور ایران! بدانید که امروز، روزی است که قیام پیامبر اسلام (ص) و حسین (ع) توسط روح خدا، خمینی بت‌شکن تجدید گشته است. قیامی که تاریخ را کاملاً متوقف ساخت و جهت را که به‌سوی قابیلیان و یزیدیان و به نفع مستکبرین بود، عوض نمود و چهره کریه سردمداران کفر و نفاق، در دو بلوک شرق و غرب را درید و آنچه در باطن جنایتکار آن‌ها بود بر ملأ ساخت. چون این حرکت...
دوک نخ ریسی و کالک عملیات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلی‌برد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که می‌روند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید می‌نمود، گفت: خدا...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
کوچه‌های پر از عشق و صفای نی‌ریز هنوز خاطره کودک زیبای خود را که در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۱۱، میان خانواده‌ای علاقه‌مند به مکتب نورانی تشیع قدم به عرصه هستی نهاد را فراموش نمی‌کند. دویدن‌ها،‌ جست‌وخیز کودکانه او و مهربانی‌اش با کودکان همبازی که او را که بانام قشنگ سعید صدا می‌کردند همچنان در یادها و خاطره‌ها زنده است. آن زمان که کیف و کتاب به دست گرفت و دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز آغاز کرد و...